زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در شهادت حضرت علی اصغر
غنچه ای بودی و پرپر زدنت کشت مرا به روی دست دلاور شدنت کشت مرا تک پسرها همه دلگرمی مـادر هستند یکی یکـدانـۀ مـادر شدنـت کـشت مرا پسر من شده هم بـازی هم قـد خودش با قـد تـیـر بـرابـر شدنت کـشـت مـرا او عبا زیر تنش رفت تو بر روی تنت اصغر من علی اکبر شدنت کشت مرا خود من یک تنه تشیـیع تنت را کردم دست برگوشۀ خنجر شدنت کشت مرا اهل کـوفه عـلی دیگـری از ما کـشتند حیدری کردی و حیدر شدنت کشت مرا |